جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با پاکیزه گو

پاکیزه گوی

پاکیزه گوی
آنکه سخنان پاکیزه گوید گوینده سخنان پاک و شایسته
پاکیزه گوی
فرهنگ لغت هوشیار

پاکیزه رو

پاکیزه رو
آنکه روش پاکیزه دارد نیک رفتار درستکار. پاکیزه روی
پاکیزه رو
فرهنگ لغت هوشیار

پاکیزه رو

پاکیزه رو
پاک رو، خوش رفتار، نیک رفتار، پارسا
نیکو رو، زیبا، خوب رو
برای مِثال یکی سیرت نیک مردان شنو / اگر نیک بختیّ و پاکیزه رو (سعدی۱ - ۸۷ حاشیه)
برای مِثال خاتون خوب صورت پاکیزه روی را / نقش و نگار و خاتم پیروزه گو مباش (سعدی - ۱۰۲)
پاکیزه رو
فرهنگ فارسی عمید

پاکیزه گوی

پاکیزه گوی
گویندۀ سخنان پاک و شایسته:
دو مرد خردمند پاکیزه گوی
بدستار چینی ببستند روی.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

پاکیزه رو

پاکیزه رو
نیک رفتار. درستکار:
یکی سیرت نیکمردان
شنو
اگر نیکمردی و پاکیزه رو.
سعدی.
پدر بارها گفته بودش به هول
که پاکیزه رو باش و پاکیزه قول.
سعدی
لغت نامه دهخدا