معنی باد پیمودن باد پیمودن باد پِیمودَن کار بیهوده کردن، برای مثال سعدیا آتش سودای تو را آبی بس / باد بیهوده مپیمای که مشتی خاکی (سعدی) کار بیهوده کردن، برای مِثال سعدیا آتش سودای تو را آبی بس / باد بیهوده مپیمای که مشتی خاکی (سعدی) تصویر باد پیمودن فرهنگ فارسی عمید