معنی احابش
احابش
گروه های سپاهان
تصویر احابش
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با احابش
احابش
احابش
جَمعِ واژۀ اَحبش. گروههای سیاهان
لغت نامه دهخدا
احباش
احباش
سیاه زادن نوزاد سیاه آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
احباش
احباش
بچۀ سیاه زادن. (منتهی الارب). فرزند حبشی لون زادن. (تاج المصادر)
لغت نامه دهخدا
احابیش
احابیش
جَمعِ واژۀ اُحبوش. جماعات مردم از هر قبیله.
لغت نامه دهخدا
احبش
احبش
گروهی از سیاهان سیاوشان
فرهنگ لغت هوشیار
احبش
احبش
گروهی از سیاهان. ج، اَحابش
لغت نامه دهخدا
احبش
احبش
ابن قلع. شاعری است، گروهی از سیاهان
لغت نامه دهخدا