جدول جو
جدول جو

معنی مشک مالی

مشک مالی
عمل مالیدن مشک
مشک مالی کردن بر کاری: کنایه از انجام دادن کاری (مانند نواختن موسیقی) به بهترین شکل، برای مثال چو بر مشکویه کردی مشک مالی / همه مشکو شدی پر مشک حالی (نظامی۲ - ۲۰۳)
تصویری از مشک مالی
تصویر مشک مالی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با مشک مالی

مشکمالی

مشکمالی
بیست و چهارمین و به روایتی سیزدهمین لحن از سی لحن باربد
مشکمالی
فرهنگ فارسی معین

مشکمالی

مشکمالی
نام لحنی است از مصنفات باربد. (جهانگیری) (انجمن آرا) (آنندراج). نام لحن بیست و چهارم است از سی لحن باربد. (برهان) (ناظم الاطباء). لحنی است از سی لحن باربد. (فرهنگ رشیدی). نام لحنی از موسیقی. (یادداشت مؤلف). در صورت الحان باربدی که نظامی گنجوی در خسرو و شیرین آورده نام لحن سیزدهم است. (حاشیۀ برهان چ معین) :
چوبر مشکویه کردی مشک مالی
همه مشکو شدی پر مشک حالی.
نظامی (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

خشت مالی

خشت مالی
عمل خشت مال. (یادداشت بخط مؤلف).
- قالب خشت مالی، چهارچوب مربعگونه ای است که برای ریختن پارۀ گل بجهت تهیه خشت بکار می رود
لغت نامه دهخدا

کشک ماله

کشک ماله
کشک سا. کشک ساب. آلت مالیدن کشک. آنچه با آن کشک را در آب بمالند تا آب آن کشک گیرند
لغت نامه دهخدا

مشک سایی

مشک سایی
عمل مشک سای. سائیدن مشک و عطرافشانی:
کند چشمشان از شبه حقه بازی
کند زلفشان بر سمن مشکسائی.
فرخی
لغت نامه دهخدا