جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با متعب

متعب

متعب
مانده گرداننده. (آنندراج). کسی که مانده و خسته می گرداند. (ناظم الاطباء) ، زحمت کش و محنت طلب. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، آکننده و پرکننده آوند، استخوان پیوند گرفتۀ بازشکسته. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، خداوند ستور مانده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
لغت نامه دهخدا

متعب

متعب
مانده گردیده. (از منتهی الارب). مانده و عاجز و خسته. (ناظم الاطباء) :
دل را نکرد باید مغرور
تن رانداشت باید متعب.
مسعودسعد.
- بعیر متعب، شتری که یکی از استخوانهای دست و یا پایش شکسته باشد و آن را بسته باشند لیکن آن شتر در حال درد و رنج کشیدن باشد. (از ذیل اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا