معنی کوبش - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با کوبش
کوبش
کوبش
عمل کوبیدن کوفتن: چنان کوبش گرز و کوپال بود که دام و دد از بانگ بی هال بود
فرهنگ لغت هوشیار
کوبش
کوبش
عمل کوبیدن. کوفتن. (فرهنگ فارسی معین) : چنان کوبش گرز و کوپال بود که دام و دد از بانگ بی هال بود. اسدی (از فرهنگ فارسی معین). و رجوع به کوبیدن و کوفتن شود
لغت نامه دهخدا
کورش
کورش
کوروش، نام سه تن از پادشاهان هخامنشی، کورش کبیر از مقتدر ترین پادشاهان ایرآنکه تخت جمشید را بنا نهاد
فرهنگ نامهای ایرانی
کوبن
کوبن
چکش، پُتک، وسیلۀ پولادی سنگین شبیه چکش با دستۀ چوبی بزرگ که آهنگران با آن آهن را در روی سندان می کوبند، کُدین، خایِسک، پَکوک
فرهنگ فارسی عمید
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.