جدول جو
جدول جو

معنی غاو

غاو
گاو
سوراخ و جایی در زمین یا کوه که گوسفندان یا جانوران دیگر در آن به سر ببرند، غار، غال، آغل
تصویری از غاو
تصویر غاو
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با غاو

غاو

غاو
غار، شکاف کوه، جای خواب گوسفندان در کوه، سوراخی در زمین که جانورانی مانند روباه و شغال در آن زندگی می کنند، غال
غاو
فرهنگ فارسی معین

غاو

غاو
بر وزن و معنی گاو است که به عربی آن را بقر گویند چه در فارسی غین و گاف تبدیل می یابند، (برهان)، سوراخی باشد در زیر زمین جهت خوابیدن گوسفندان و جانوران دیگر، (برهان)، گوی را گویند که در زیر زمین درست کنند برای جای جانوران و گوسفندان و آن را غال نیز گویند، (آنندراج) (انجمن آرا)، آغل، لون، بحسب استعمال شهرهای جنوب خراسان، و در آخر کلمات بهمین معنی ترکیب شود: شبغاو، غژغاو، شوغا، کژغاو، به این کلمات رجوع شود، زِرب و زَرب، زریبه، (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

داو

داو
قاضی، خداوند، هر یک از اشخاصی که طرفین دعوا برای حل اختلافات به طریقه غیررسمی انتخاب می کنند
داو
فرهنگ نامهای ایرانی

شاو

شاو
پیش افتادن، کندن، پایان، تگ ته، خاک چاه، افسار شتر، سبد، پیش افتادن سبقت گرفتن، کندن (چنان که خاک را از چاه)، غایت هر چیز نهایت، غور تک ته، زمام ناقه مهار شتر، پشکل شتر، زنبیل
فرهنگ لغت هوشیار