ستاره ای است که آن را دَبَران نیز گویند. اگر کسی به وقت طلوع آن را ببیند کور شود. و آن ستاره برج ثور را بجای چشم واقع شده است. (آنندراج) (غیاث اللغات). و رجوع به دبران شود
شهری است نزدیک انبار در غرب کوفه، و به نزدیکی آن جایگاهی است بنام شَفاثا که از هر دو شهر مذکور خرما و قسب به سایر بلاد صادر میگردد. عین الثمر در کنار بیابان واقع است و شهری است قدیمی که مسلمانان در عهد خلیفۀاول بسال 12 هجری آن را به دست خالد بن ولید فتح کردند و چون این فتح به زور بود لذا مردان شهر کشته شدند و زنان آنها به اسارت رفتند. (از معجم البلدان)
ناب کتران روغنی بد بوی و سیاه که بر شتر گر مالند، چشمه گوگرد روغن سیاه بدبویی است که برشتران گر مالند قطران: هیکلی که صخر الجن از طلعتش برمیدی و عین القطراز تغلش بگندیدی
نام روغنی سیاه و بدبو که بر شتران خارش دار مالند. و بعضی گویند چشمۀگوگرد است. و بمعنی مس گداخته نیز. و گویند که چشمۀ مس گداخته است که حق تعالی برای سلیمان علیه السلام روان کرده بود. و نوشته اند که عین القطر روغنی است سیاه که بوی گنده دارد و بر شتران گَرگین مالند. و نیز نوشته اند که عین بمعنی چشمه و قطر مخفف قطران که بمعنی روغن درخت چیر است. (آنندراج) (از غیاث اللغات) : و اَسَلْنا له عین القطر (قرآن 12/34) ، و جاری کردیم برای او چشمۀ مس گداخته. اما روی گداخته را به تازی، که روان بود عین القطر خوانند و ایزد سبحانه و تعالی این چشمۀ روی کسی را نداده مگر سلیمان را. (ترجمه طبری بلعمی). بدهیکلی که صخر جنی از طلعت او برمیدی و عین القطر از بوی بغلش بگندیدی. (گلستان سعدی)
ابوریحان بیرونی گوید که کندی، عین السنور را جزء مسبوکات و فلزات ذکرکرده و آن را بنفش رنگ (فرفیریهاللون) دانسته است. رجوع به الجماهر فی معرفه الجواهر بیرونی ص 228 شود