جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با عمر دراز

خار دراز

خار دراز
خاری که بزرگ است و دراز. اَسَل. (منتهی الارب) (آنندراج). رجوع به کلمه اسل شود
لغت نامه دهخدا

عمر رازی

عمر رازی
ابن احمد بن ابی بکر رازی شافعی. فقیه بود و تا سال 707 هَ. ق. در قید حیات بوده است. او راست: جامعالفتاوی فی اقوال الائمه الاربعه. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 273)
لغت نامه دهخدا

عمل طراز

عمل طراز
عامل و متصدی. (آنندراج).
- عمل طراز فلک، عقل عاشر که آن را عقل فعال نیز گویند. (آنندراج) :
عمل طراز فلک در صلاح کون و فساد
اگر نهد بخلاف مصالح تو مدار.
عرفی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

دم دراز

دم دراز
دهی است از دهستان هرسم بخش مرکزی شهرستان شاه آباد. با 1153 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

دم دراز

دم دراز
هر حیوانی که دم آن دراز و طویل باشد. (ناظم الاطباء). دارای دم طویل. درازدم، مار (عامه گمان برند که اگر اسم مار برند او از سوراخ برآید از این رو نام او نبرند و دم دراز گویند). (یادداشت مولف) ، درازدنبال. با دنبالۀ طویل
لغت نامه دهخدا