جدول جو
جدول جو

معنی طبل خوار

طبل خوار
پرخور، مفت خور، برای مثال لاف کیشی کاسه لیسی طبل خوار / بانگ طبلش رفته اطراف دیار (مولوی - ۹۲۷)
تصویری از طبل خوار
تصویر طبل خوار
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با طبل خوار

طبل خوار

طبل خوار
شکمخواره شکم بنده عبد البطن، آنکه رایگان خورد مفتخور
طبل خوار
فرهنگ لغت هوشیار

طبله خوار

طبله خوار
شکمباره پر خور شکمباره پر خور شکمخواره شکم بنده عبد البطن، آنکه رایگان خورد مفتخور
فرهنگ لغت هوشیار

طبل خواری

طبل خواری
مفت خواری:
چون به انبازیست دنیا برقرار
هر کسی کاری گزیند زِ افتقار
طبل خواری در میانه شرط نیست
راه سُنت کار و مکسب کرد نیست.
مولوی.
رجوع به طبل خوار شود
لغت نامه دهخدا

طبله خوار

طبله خوار
شعوری مترادف نخستین معنی طبلخوار آورده است، یعنی مفتخوار. (شعوری ج 2 ص 163)
لغت نامه دهخدا

طبلخوار

طبلخوار
مجان و رایگان خوار. مفتخوار. شکم خواره. شکم بنده. عبدُالبطن. پُرخوار. اکول:
جیفهاللیل است و بطال النهار
هرکه او شد غرۀ این طبلخوار.
مولوی.
لاف کیشی کاسه لیسی طبل خوار
بانگ طبلش رفته اطراف دیار.
مولوی.
صوفیان طبلخوار لُقمه جو
سگدلان همچو گُربه روی شو.
مولوی.
طبل و رایت هست ملک شهریار
سگ کسی که خواند او را طبلخوار.
مولوی.
رایتان این بود و فرهنگ و نجوم
طبلخوارانید و مکارید و شوم.
مولوی.
در حاشیۀ مثنوی چ علاءالدوله در شرح بیت ذیل از مثنوی:
کاندرین زندان بماند مستمر
یاوه تاز و طبلخوار است و مُضر.
نوشته است:طبل خوار رمیدن بود، میگوید: بیفایده ای بهر سو بتازد، و بی جنبش دست رمیدن گیرد، و زیان رساند - انتهی. مُفتخواری. رجوع به طبل خوردن شود
لغت نامه دهخدا