معنی زموده - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با زموده
زموده
- زموده
- نقش و نگار کرده. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) ، زردوزی شده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
زدوده
- زدوده
- پاک شده پاکیزه شده، صیقل یافته، محو شده (غم و مانند آن)
فرهنگ لغت هوشیار
زدوده
- زدوده
- پاک شده، جلاداده، شفاف، برای مِثال می آورد و نار و ترنج و بهی / زدوده یکی جام شاهنشهی (فردوسی - ۳/۳۰۵)
فرهنگ فارسی عمید