جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با داب

داب

داب
خو، عادت، رسم، شان خزنده، دیوار خز از پرندگان، سه انگشتی گونه ای کپی خوی، کار، شیوه عادت خوی شان
فرهنگ لغت هوشیار

داب

داب
کروفر، (از شرفنامۀ منیری)، دارات، شأن و شوکت و خودنمائی، (برهان) :
گر ببینی آنهمه دارات و داب و داروگیر
که به امر شاه و رسم باستان آورده اند،
ملا مطهر (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

داو

داو
قاضی، خداوند، هر یک از اشخاصی که طرفین دعوا برای حل اختلافات به طریقه غیررسمی انتخاب می کنند
داو
فرهنگ نامهای ایرانی