معنی پیروزه وطا - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با پیروزه وطا
پیروزه وار
- پیروزه وار
- مانند پیروزه چون فیروزه: پیروزه وار یکدم بریک صفت نپایی تا چند خس پذیری آخر نه کهربایی 0 (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
پیروزه قبا
- پیروزه قبا
- قبای برنگ فیروزه قبای آبی، دارای قبای فیروزه رنگ: خوش است بدیدار شما عالم ازیرا حوران نکو طلعت و پیروزه قبایید. (ناصرخسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
پیروزه وار
- پیروزه وار
- مانند پیروزه. چون فیروزه. پیروزه گون:
پیروزه وار یک دم بر یک صفت نپائی
تا چند خس پذیری آخر نه کهربائی.
خاقانی
لغت نامه دهخدا