معنی لعبت خانه - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با لعبت خانه
لعبتخانه
لعبتخانه
صورتخانه (آنندراج). شاید بتخانه: به روی خویش کوی وبرزن من چو لعبت خانه نوشاد دارد. امیرمعزی
لغت نامه دهخدا
نوبت خانه
نوبت خانه
پستا خانه تبیره خانه نقاره خانه: قاضی را از پیش سلطان ببردند نیم مرده و در نوبت خانه بازداشتند و زر خواستند
فرهنگ لغت هوشیار
خلعت خانه
خلعت خانه
خانه ای که در آن خلاع مهیا و موجود دارند. (آنندراج). خانه ای که پادشاهان و بزرگان دارند و آن خلاع متعدد برای بخشش قرار داده اند
لغت نامه دهخدا
تربت خانه
تربت خانه
مقبره. (آنندراج). تربت. گور: ایاز از شبنم مژگان وضو کرد به تربت خانه محمود رو کرد. حکیم زلالی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
نوبت خانه
نوبت خانه
نقاره خانه. جائی که در آن موزگان می زنند. (ناظم الاطباء) ، قراول خانه. جائی که در آن پاسبان منزل دارد. (ناظم الاطباء). جایگاه نوبتیان. پاسدارخانه: قاضی را از پیش سلطان ببردند نیم مرده و در نوبت خانه بازداشتند و زر خواستند. (سیاست نامه از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.