منسوب به شهر کنعان. (ناظم الاطباء) : ماه کنعانی من مسند مصر آن تو شد وقت آن است که بدرود کنی زندان را. حافظ. یوسفت نام نهادند و به گرگت دادند مرگ گرگ تو شد ای یوسف کنعانی من. پروین اعتصامی
عبدالرزاق بن همام بن نافع الحمیری، مکنی به ابی بکر. از حفاظ حدیث و ثقات و از مردم صنعاء است. وی بسال 126 هجری قمری تولد یافت و حدود هفده هزار حدیث حفظ داشت. او را تصنیفی است در حدیث و کتابی در تفسیر قرآن. (الاعلام زرکلی ص 519). رجوع به عبدالرزاق... شود
عبدالعزیز بن یحیی بن عبدالعزیز الکنانی المکی. وی مردی فقیه و اهل مناظره و از شاگردان امام شافعی بود، وی به علت زشتروئی به غول ملقب شده بود. در ایام مأمون خلیفۀ عباسی به بغداد رفت و بین او و بشرالمریشی مناظره ای در بارۀ قرآن درگرفت. او را تصانیف متعددی از جمله الحیده است. او در 240 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی ج 2 ص 530)
نام شهری است که مسکن یعقوب و مولد یوسف (ع) بوده است. (برهان) (آنندراج). نام شهری که یعقوب در آن مسکن داشت. (ناظم الاطباء). زمین کنعان زمینی است که ذریۀ کنعان در آنجا سکونت گزیدند. حد آن از جانب شمال از طریق حماه به شمال لبنان و از سوی مشرق دشت سوریه و دشت العرب به طرف جنوب، ولی از سوی مغرب تماماً به ساحل دریای متوسط امتداد نمی یافت چه هنوز مردم فلسطین در آن باقی بودند (سفر پیدایش 10:15) (کتاب صفنیا 2:5) و پس از آنکه بنی اسرائیل اراضی کنعان را تسخیر کردند نام کنعان به زمین اسرائیل (اول سموئیل 13:19) وزمین مقدس (کتاب زکریا 2:12) و زمین موعود (رسالۀ عبرانیان 11:9) و زمین عبرانیان (پیدایش 40:15) مبدل گردید. (از قاموس کتاب مقدس). سرزمینی که اولاد کنعان پس از بیرون شدن از مصر بدانجا رفتند: مرا دل گفت گنج فقر داری در جهان منگر نعیم مصردیده کس چه باید قحط کنعانش. خاقانی. ناقۀ کنعان دهد خساست بغداد آهوی مشک آید از فضای صفاهان. خاقانی. نخل بندی دانم ولی نه در بستان و شاهدی فروشم ولیکن نه در کنعان. (گلستان). ز مصرش بوی پیراهن شنیدی چرا در چاه کنعانش ندیدی. سعدی (گلستان). نشان یوسف گم کرده می دهد یعقوب مگر ز مصر به کنعان بشیر می آید. سعدی. یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور کلبۀ احزان شود روزی گلستان غم مخور. حافظ. و رجوع به مادۀ بعد و معجم البلدان و قاموس کتاب مقدس شود