جدول جو
جدول جو

معنی کت ومت

کت ومت
عیناً، کاملاً، برای مثال روی زشت آن بداختر نحس و شوم / راست گویم کت ومت ماند به بوم (فرزدق - لغتنامه - کت و مت)
تصویری از کت ومت
تصویر کت ومت
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با کت ومت

کت و مت

کت و مت
بعینه، عینا: (فنی کت مت بف ن میماند: {} روی زشت آن بد اختر نحس و شوم راست گویم کت و مت ماند ببوم) (فرزدق رشیدی)
کت و مت
فرهنگ لغت هوشیار

کت و مت

کت و مت
این لغت از توابع است و بمعنی بعینه باشد چنانکه گویند: فلانی کت و مت بفلانه کس میماند یعنی بعینه به او می ماند. (برهان). بعینه. (آنندراج) (فرهنگ جهانگیری). هِت ﱡ و مِت (در تداول مردم قزوین) :
روی زشت آن بداختر نحس و شوم
راست گویم کت و مت ماند به بوم.
حکیم فرزدق (از آنندراج).
، فی الواقع، بدقت و بتحقیق. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

کم همت

کم همت
کم کاسه کم کوش کسی که همت او اندک باشد، دون همت پست همت
کم همت
فرهنگ لغت هوشیار

هت و مت

هت و مت
در تداول عامه، عیناً. شبیه تام و تمام. بعینه: هت و مت فلان است، یعنی شباهتی تمام بدو دارد، بعینه اوست، یکباره شبیه به اوست. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا