معنی عصیان گر - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با عصیان گر
عصیان گر
- عصیان گر
- یاغی. گردنکش. سرکش. عاصی، گناهکار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
عصیانگر
- عصیانگر
- بدرفتار، سرکش، طاغی، طغیانگر، عاصی، گردنکش، متمرد، ناجم، نافرمان، یاغی
متضاد: مطیع، فرمانبردار
فرهنگ واژه مترادف متضاد