جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با طاعم

طاعم

طاعم
بی نیاز. یقال: هو طاعم عن طعامکم، ای مستغن، خورنده، چشنده، مرد نیکوحال در مطعم و مأکل. (منتهی الارب). آنکه در خورش حال خوشی داشته باشد. (منتخب اللغات) : قل لااجد فیما اوحی الی محرما علی طاعم یطعمه الا ان یکون میته او دماً مسفوحاً او لحم خنزیر، بگو این کافران را که من نمییابم در این قرآن که بر من وحی کرده و فرود آورده هیچ طعامی حرام بر کسی که خورد الا که مرداری باشد یا خون ریخته یا گوشت خوک. (تفسیر ابوالفتوح سورۀ انعام 145/5).
دع المکارم لاترحل لبغیتها
واقعد فانک انت الطاعم الکاسی.
حطیئه، شاعر عرب (از تاریخ بیهقی)
لغت نامه دهخدا

طارم

طارم
خرگاه، سراپرده، گنبد، خانۀ چوبی، نردۀ چوبی یا فلزی، چوب بستی که برای تاک درست می کنند
طارم اخضر: کنایه از آسمان
طارم اطلس: کنایه از آسمان، طارم اخضر
طارم اعلی: کنایه از آسمان، فلک، عرش برین
طارم فیروزه: کنایه از آسمان، طارم اخضر
طارم نیلگون: کنایه از آسمان، طارم اخضر
طارم
فرهنگ فارسی عمید