جدول جو
جدول جو

معنی صاحب هنر

صاحب هنر
هنرمند، هنرور، برای مثال اگر هست مرد از هنر بهره ور / هنر خود بگوید نه صاحب هنر (سعدی۱ - ۱۵۶)
تصویری از صاحب هنر
تصویر صاحب هنر
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با صاحب هنر

صاحب هنر

صاحب هنر
هنرمند. هنرور. دارای هنر:
بی هنر را دیدن صاحب هنر
نیش بر دل میزند چون کژدمی.
سعدی.
اگر هست مرد از هنر بهره ور
هنر خود بگوید نه صاحب هنر.
سعدی.
زبان در دهان ای خردمند چیست
کلید در گنج صاحب هنر.
سعدی.
ورجوع به هنر شود
لغت نامه دهخدا

صاحب نظر

صاحب نظر
روشن بین، کیشدان آن در امر یا اموری دارای نظر صایب است، دیندار متدین، عارف
فرهنگ لغت هوشیار

صاحب منظر

صاحب منظر
خوشروی، باریک بین آن که دارای منظر نیکوست خوش صورت، باریک بین روشندل آگاه بصیر با هوش
فرهنگ لغت هوشیار