جدول جو
جدول جو

معنی خضرا

خضرا
سبز، برای مثال به سان مرغزار سبز رنگ اندر شده گردش / به یک ساعت ملون کرده روی گنبد خضرا (فرخی - ۱)، سبزه زار
تصویری از خضرا
تصویر خضرا
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خضرا

خضرا

خضرا
مونث اخضر. توضیح درفارسی توجهی در استعمال آن بمذکر و مونث ندارند (بسان مرغزار سبز رنگ اندر شده گردش بیک ساعت ملون کرد روی گنبد خضرا) (فرخی)، سبزه، آسمان، آشکوب فوقانی عمارت، جمع خضر، گیاه سبز رنگ
فرهنگ لغت هوشیار

خضرا

خضرا
نام یکی از گنجهای هفتگانه پرویز. (یادداشت بخط مؤلف) :
دگر گنج کز در خوشاب بود
که بالاش یک تیر پرتاب بود
که خضرا نهادند نامش روان
همان نامور کاردان بخردان.
فردوسی.
دگر گنج خضرا و گنج عروس
کجا داشتیم از پی روز بوس.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

خضرا

خضرا
چمن کاری. جایی که چمن در آن کاشته اند: چون کولکی چنان دید خفض را بر خضرا برد، بنشاند و اندر پیش او. (تاریخ سیستان). برفتم تا باغ پیروزی، در آن خضرا که بودند هر یکی کرباس خلق پوشیده و همگان مدهوش و دلشده. (تاریخ بیهقی). نهم ذی الحجه و دویم روز آن عید کردند و امیر رضی الله عنه بدان خضرا آمد که بر زبر میدان است روی بدشت شابهار و بایستاد. (تاریخ بیهقی). دیگر روز بر خضرا ننشست برابر میدان. (تاریخ بیهقی). امیر صفه فرموده بود بر دیگر جانب باغ برابر خضرا صفه ای سخت بلند و پهناور. (تاریخ بیهقی)
لغت نامه دهخدا

خارا

خارا
سنگی است از دسته سنگهای آذرین درونی که خود دسته مشخصی را بنام سنگهای خارایی تشکیل میدهد. سنگی است سخت و مرکب از بلورهای اصلی کوارتز فلدسپات و میکا که برنگهای خاکستری و پشت گلی و سبز دیده میشود گرانیت، نوعی از بافته ابریشمی که مانند صوف موج داراست و مخطط عتابی، نغمه ایست از موسیقی
فرهنگ لغت هوشیار