جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با پی فراخی

پی فراخی

پی فراخی
عمل پی فراخ: بود با راهواریش همه لنگ باچنین پی فراخیش همه تنگ. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار

پی فراخی

پی فراخی
حالت یا عمل پی فراخ:
بود با راهواریش همه لنگ
با چنین پی فراخیش همه تنگ.
نظامی.
که ما را سر پردۀ تنگ نیست
بجز پی فراخی در آهنگ نیست.
نظامی.
ملک ازو گرچه سبز شاخی داشت
او چو خورشید پی فراخی داشت.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پی فراخ

پی فراخ
تندرو مفرط. گشادباز:
بشهری که داور بود پی فراخ
شود دخل بر نانوا خشک شاخ.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پی فرخین

پی فرخین
دهی از بخش دهلران شهرستان ایلام. واقع در 40 هزارگزی شمال راه شوسۀ دهلران به نصریان. کوهستانی، گرمسیر، دارای 267 تن سکنه. آب آنجا از چشمه ها. محصول آنجا غلات و روغن و پشم. شغل اهالی آن زراعت و گله داری و راه آنجا مالروست و ساکنین ده از طایفۀ مموش هستند. بنای امامزاده ای بنام ابراهیم از آثار قدیمه است. این ده در دو محل و بفاصله یک هزار گز از یکدیگر واقع و به علیا و سفلی نامیده میشوند. سکنۀ علیا 117 نفرست. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا