معنی به جای - فرهنگ فارسی عمید
معنی به جای
- به جای
- دربارۀ، درحق، برای مثال پدر به جای پسر هرگز این کرم نکند / که دست جود تو با خاندان آدم کرد (سعدی - ۱۶۸)
تصویر به جای
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با به جای
به جان
- به جان
- دهی از دهستان و بخش سیمکان است که در شهر جهرم واقع است و 677 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
به جا
- به جا
- کاری یا امری که در موقع مناسب و شایسته انجام شود، درخور، لایق
فرهنگ فارسی عمید