جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با برذون

برذون

برذون
پارسی تازی گشته بردون ستور اسپ تاتاری ماخچی ستور تاتاری، اسب نر جلد و تند
فرهنگ لغت هوشیار

برذون

برذون
ستور و اسب تاتاری. (منتهی الارب) (آنندراج). قسمی است از چارپا از اسب پایین تر و از الاغ تواناتر. (از اقرب الموارد). ج، براذین. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). اسب ترکی. (مهذب الاسماء). و در منتخب نوشته برذون اسبی است که مادر و پدرش عربی نباشد یا یکی از آن عربی نباشد و گاهی بمعنی اول استعمال کنند و آنکه مادرش عربی نباشد هجین گویند و آنکه پدرش عربی نباشد معزن گویند، به وزن محسن و عربی را عتیق گویند و بالجمله بمعنی اعم و اخص استعمال یافته اما بمعنی مطلق ستور چنانکه در صحاح هست محل تأمل است و در السامی بمعنی اسبی گفته که مادرش عربی نباشد و بفارسی ماخچی تفسیر آن نموده. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

بریون

بریون
هر نوع بیماری پوستی همراه با بثورات، قوبا، گریون، گوارون
بریون
فرهنگ فارسی عمید

برنون

برنون
پَرنیان، نوعی پارچۀ ابریشمی منقش، دیبای منقش، حریر نازک، پَرنون، بَرنو، پَرنو
برنون
فرهنگ فارسی عمید

برهون

برهون
پرهون، هر چیز دایره مانند، هاله، خرمن ماه، طوق، گردن بند، کمربند، دایره ای که با پرگار کشیده شود
برهون
فرهنگ فارسی عمید