جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با یکسان شدن

یکسان بودن

یکسان بودن
همانندبودن، برابربودن، مساوی بودن بی تفاوت بودن، یکنواخت بودن
یکسان بودن
فرهنگ لغت هوشیار

ترسان شدن

ترسان شدن
بیمناک شدن. خائف شدن:
کودکان اول ببانگ زندگان ترسان شوند
چون برآید روزگاری طبع در هیجا شود.
ناصرخسرو (دیوان چ تقوی ص 132)
لغت نامه دهخدا

یکسو شدن

یکسو شدن
بجانبی رفتن به سویی رفتن، بانجام رسیدن پایان یافتن
یکسو شدن
فرهنگ لغت هوشیار

کساد شدن

کساد شدن
ناروان شدن بازار. (مجمل اللغه). انحماق. (تاج المصادر). بی رونق شدن. کاسد شدن. از رواج افتادن. از رونق افتادن، ارزانی و کم قیمتی کالا و مال التجاره و داد و ستد نشدن در بازار و تنزل تجارت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

کلان شدن

کلان شدن
بزرگ شدن: امیر چنان کلان شد که همه شکار بر پشت پیل کردی. (تاریخ بیهقی).
هر خردی از او شد کلان و او خود
زی عقل نه خرد است و نه کلان است
ناصرخسرو.
بود همچون گوشتی کزوی گرفتی مار، خورد
گشت از اینسان چون کلان شد مارخور لکلک بچه.
سوزنی.
و رجوع به کلان و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا

یکسانیدن

یکسانیدن
برابر ساختن. یکسان نمودن. (از آنندراج). یکسان کردن. (یادداشت مؤلف). و رجوع به یکسان شود
لغت نامه دهخدا