جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با یغمیصا

یغمیصا

یغمیصا
اسم سریانی ریباس است. (تحفۀ حکیم مؤمن). ریواس. (ناظم الاطباء). رستنیی باشد خودروی خصوصاً در کوهستان و آن را ریواس می گویند. اگر عصارۀ آن را در چشم چکانند روشنی چشم زیاده کند. (آنندراج) (برهان). ریباس است. (اختیارات بدیعی). و رجوع به ریواس شود
لغت نامه دهخدا

غمیصا

غمیصا
در علم نجوم ستارۀ قدر اول از صورت کلب اصغر، شِعرا، شعرای شامی
غمیصا
فرهنگ فارسی عمید

غمیصاء

غمیصاء
یکی از دو ستارۀ شعری، و آن را غَموص نیز نامند و من احادیثهم: ان الشعری العبور قطعت المجره فسمیت عبوراً، و بکت الاخری علی اثرها حتی غمصت فسمیت غمیصاء. (منتهی الارب). نام دیگر شِعرای شامی است و آن کوکبی است روشن از قدر اول در صورت کلب اصغر (از جهان دانش). رمیصاء. بزرگترین از دو کوکب ذراع مقبوضه. یکی از اختا سهیل. رجوع به التفهیم ص 87 و کلمه عَبور شود
لغت نامه دهخدا

غمیصاء

غمیصاء
رمیصاء. نام ام سلیم دختر ملحماء است. وی مادر انس بن مالک و از صحابیات بود. (از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا

غمیصاء

غمیصاء
جایی است در بادیۀ عرب نزدیکی مکه که مسکن بنی جذیمه بن عامر بن عبدمناه بن کنانه بود. خالد بن ولید در عام الفتح گروه بسیاری از ایشان را کشت، رسول خدا گفت: ’اللهم انی ابراء الیک مما صنع خالد’. آنگاه بوسیلۀ علی (ع) دیۀ کشته شدگان را داد. زنی از ایشان گوید:
و لولا مقال القوم للقوم اسلموا
للاقت سلیم یوم ذلک ناطحا
لماصعهم بشر و اصحاب جحدم
و مرّه حتی یترکوا الامر صابحا
فکائن تری یوم الغمیصاء من فتی
اصیب و لم یجرح و قد کان جارحا
الظت بخطاب الایامی و طلقت
غداتئذ منهن من کان ناکحا.
دیگری گوید:
وکائن تسری بالغمیصاء من فتی
جریحاً و لم یجرح و قد کان جارحا.
(از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

یلمیخا

یلمیخا
نام یکی از اصحاب کهف است که آنان پس از زنده شدن او را به شهر فرستادند تا طعامی خرد. چون به شهر اندرآمد بازار و شهر نه بدانسان دید که بود، عجب ماند، درم نانبا را داد به مهر دقیانوس. نانبا گفت مگر این مرد گنج یافته است و او را سوی ملک ببردند، حال پرسیدند، گفت دیگر روز از شهر بگریختیم از دقیانوس و به غاری اندر پنهان شدیم. امروزآمدم تا یاران را طعام برم. پادشاه عالمان را جمع کرد و بدانست که ایشان اصحاب کهفند که ذکرشان در انجیل است که خدای تعالی ایشان را زنده کند. پس یلمیخا راگفتند شما را بشارت باد که دقیانوس گذشت و ما خدای پرستیم و از آن تاریخ سیصدونه سال گذشته است. (از مجمل التواریخ والقصص صص 220-221). و رجوع به تاریخ گزیده ص 78 و تفسیر میبدی (کشف الاسرار و عدهالابرار) شود
لغت نامه دهخدا

یغما

یغما
غارت، تاراج، غنیمت، نام شهری در ترکستآنکه مردمان زیبا و صاحب جمال دارد
یغما
فرهنگ نامهای ایرانی