جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با هفت هات

هفت هفت

هفت هفت
صدای جرعه جرعه نوشیدن آب، دم به دم نوشیدن. (یادداشت مؤلف) : ذلج، هفت هفت نوشیدن آب را. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

هفت کار

هفت کار
چیزی که در آن هفت رنگ به کار رفته باشد، برای مِثال باز فراش چمن یعنی نسیم نوبهار / بر چمن گسترده فرشی از پرند هفت کار (ابن یمین - ۵۵۰)
هفت کار
فرهنگ فارسی عمید

هفت دست

هفت دست
هفت مجموعه کامل ازچیزی: (هفت دست صندلی)، مجموعه های کامل بسیارازچیزی
هفت دست
فرهنگ لغت هوشیار

هفت خان

هفت خان
هفت منزل هفت مرحله، مجموعه پیشامدهایی که درهفت منزل برای پهلوانانی مانند رستم واسفندیار رخ داده. توضیح معمولااین کلمه را بصورت (هفتخوان) نویسند وبعضی وجه تسمیه صورت اخیر را آن دانسته اند که رستم واسفندیار بعد از هرکامیابی خوانی ازاغذیه لذیذ میگستردند ولی این وجه صحیح نمی نماید وبنظرمیرسد که صحیح در (هفت خان) باشدبمعنی هفت منزل ومرحله. درترجمه عربی شاهنامه از بنداری نیز (هفتخان) آمده
فرهنگ لغت هوشیار

هفت خال

هفت خال
هفت خال نرد. مجموعه نقطه های هردوسمت مقابل ازطاس (کعبتین) : (درکعبتین مقابل یک نقطه شش نهاده اند ودرمقابل دو پنج ودرمقابل سه چهار، بنابر آنکه خواستند نقش را از بالا وزیرچون جمع کننداز هفت - که عدد سیارات است - تجاوزنکند)
هفت خال
فرهنگ لغت هوشیار

هفت پشت

هفت پشت
هفت نسل گذشته: (تاهفت پشتش همه تاجر وپولداربودند) -2 آبا واجداد
هفت پشت
فرهنگ لغت هوشیار

هفت وهشت

هفت وهشت
هفت یا هشت عدد ازچیزی، گفتار خصومت آمیز و وحشت انگیز، آوازسگ
هفت وهشت
فرهنگ لغت هوشیار