جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با فصال

فصال

فصال
مداح مردمان به امید صله و لفظ دخیل است به این معنی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) :
صف های مرغان کن نگه در صفه های بزم شه
چون عندلیبان صبحگه فصال گلزار آمده.
خاقانی.
، سیف فصال، شمشیر برنده. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

وصال

وصال
رسیدن به چیزی یا کسی و به دست آوردن آن یا او، لقب شاعر بزرگ قرن دوازدهم، میرزا محمد شفیع شیرازی
وصال
فرهنگ نامهای ایرانی