جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با غفلت شدن

غافل شدن

غافل شدن
غفلت کردن، برای مِثال دریغا که مشغول باطل شدیم / ز حق دور ماندیم و غافل شدیم (سعدی۱ - ۱۸۴)
بی خبر ماندن، فراموش کردن
غافل شدن
فرهنگ فارسی عمید

غفلت کردن

غفلت کردن
غفلت داشتن، غفلت ورزیدن، غافل شدن، غافل بودن
غفلت کردن
فرهنگ فارسی عمید

غالب شدن

غالب شدن
چیره شدن غلبه کردن پیروز شدن: مسلط گشتن: اگر جاهلی بر زبان آوری و شوخی غالب آمد عجب نیست. یا غالب آمدن برکسی. چیره شدن بر او: ماهی بر او غالب آمد و دام از دستش بربود. یا غالب آمدن در امری. چیره شدن در آن بر کسی: عفص غالب آمدن در کشتی و سست گردانیدن طرف
فرهنگ لغت هوشیار

غفلت لان

غفلت لان
نهال های شهوات و خوش طبعی را می خواهی تا در زمین غفلت لان نشانی ویستار گاه فرناسگاه جای غفلت غفلت خیز: نهال های شهوات و خوش طبعی را می خواهی تا در زمین ناحق و غفلت لان نشانی
فرهنگ لغت هوشیار