معنی صوبه - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با صوبه
صوبه
صوبه
انبار توده، خرما دان، انبار گندم از صوبه کشور سرزمین توده چیزی: انبار (غلات)، مملکت کشور ولایت
فرهنگ لغت هوشیار
صوبه
صوبه
مملکت و کشور و دیار که مشتمل بر اضلاع و پرگنه جات مختلف باشد مثل صوبۀ بنگاله و صوبۀ بهار و صوبۀ اوده. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
صوبه
صوبه
نام اسب عباس بن مرداس. (منتهی الارب) نام اسب حسان بن مره. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
صوبه
صوبه
توده و انبار. (منتهی الارب). هر چیز فراهم شده، و گفته اند طعام فراهم شده. (از اقرب الموارد). گردشده. کودشده. توده گشته، انبار هر چیزی یا انبار گندم و خرمادان بزرگ. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.