معنی سدره نشین - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با سدره نشین
سفره نشین
- سفره نشین
- کنایه از مهمان. (آنندراج) :
سفرۀ مائده پرداز همه ست
تا همه سفره نشین سفرند.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 758)
لغت نامه دهخدا
سایه نشین
- سایه نشین
- کسی که در سایه نشیند، کسی که تعب و و رنج روزگار ندیده و نچشیده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
پرده نشین
- پرده نشین
- مستور مستوره مخدره، خلوت نشینخلوت گزین، جمع پرده نشینان. یا پرده نشینان. خلوت نشینان خلوتیان محرمان اسرار اولیای مستور، ملایکه آسمان ملایکه مقرب
فرهنگ لغت هوشیار
پرده نشین
- پرده نشین
- زن روپوشیده، زنی که در خانه و پشت پرده بنشیند، پردگی، مخدره، شخص خلوت نشین، پارسا و محرم اسرار، فرشتۀ مقرب
فرهنگ فارسی عمید
سایه نشین
- سایه نشین
- کسی که در سایه بنشید، کنایه از شخص بی کاره و خوش گذران که به بی کاری و بطالت عادت کرده و تن به رنج و زحمت ندهد
فرهنگ فارسی عمید