معنی رئال - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با رئال
رئال
- رئال
- جَمعِ واژۀ رأل. ستارگان. (آنندراج) (منتهی الارب). کواکب. (اقرب الموارد) (از متن اللغه) ، جَمعِ واژۀ رأل، بچۀ شترمرغ یا بچۀ یکسالۀ آن. (از آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (از متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
روال
- روال
- آب دهان، آب دهان ستور روش سیرت، نظم ترتیب. آب دهان (ستور و غیره)
فرهنگ لغت هوشیار