جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با خون گیر

خون گرر

خون گرر
جانوری که خونش گرم باشد، توضیح جانداری که درای حرارت بدن تقریبا ثابت باشد خونگرم محسوب میشود، مهربانی با محبت
فرهنگ لغت هوشیار

خوی گیر

خوی گیر
عادت گیرنده:
کجا چون طبع مردم خوی گیر است
ز هرکس آدمی عادت پذیر است،
عطار،
، الفت گیرنده، (یادداشت مؤلف)، مصاحب، همدم، هم نشین، انیس، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

خونگیر

خونگیر
خون گیرنده، حجام، فصاد، رگ زن، آنکه از بدن دیگران خون می گیرد، (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا