معنی چشید
- چشید
- چشیدن، خوردن،
برای مثال حرامت بود نان آن کس چشید / که چون سفره ابرو به هم درکشید (سعدی۱ - ۱۲۳)
واژههای مرتبط با چشید
رشید
- رشید
- دارای قامت بلند و متناسب، شجاع، دلیر، هدایت شده، از نامهای خداوند
مشید
- مشید
- استوار، بلند
رشید
- رشید
- شجاع، دلیر، با عزم در جنگ
چشیده
- چشیده
- مزه کرده چاشنی شده، تجربه شده آزموده
چشیدن
- چشیدن
- مزه کردن و احساس مزه طعم نمودن
چشیده
- چشیده
- ویژگی چیزی که مزه شده
مشید
- مشید
- برافراشته، بلند، محکم، استوار
چشیدن
- چشیدن
- خوردن مقدار کمی از چیزی برای پی بردن به مزۀ آن، اندکی از یک چیز خوردنی در دهان گذاشتن، مزه کردن
مشید
- مشید
- گچ کاری شده، آنچه با گچ یا آهک اندود شده، استوار و بلند
