معنی جیستن - فرهنگ فارسی عمید
معنی جیستن
- جیستن
- جستن، برجستن، برای مثال چون بدیدم روی خوبت درزمان برجیستم / گرم در کار آمدم موقوف مطرب نیستم (مولوی - لغت نامه - جیستن)
تصویر جیستن
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با جیستن
ریستن
- ریستن
- ریدَن، بیرون ریختن مدفوع شکم از راه مقعد، تَغَوُّط کردن
فرهنگ فارسی عمید