جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با بهشتی رو

بهشتی خو

بهشتی خو
بهشتی خوی. خوش خوی. خوش خلق. فرشته خو. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

بهشت رو

بهشت رو
بهشت روی. در صفات خوبان ساده روی استعمال کنند. (آنندراج). آسمانی روی. (ناظم الاطباء). زیباروی. که رویش در زیبائی چون بهشت باشد:
مرا بعشق ملامت مکن که عشق مرا
ز روی خوب تو گشت ای بهشت رو، آئین.
فرخی.
بهشت روی من آن لعبت پری رخسار
که در بهشت نباشد به لطف او حوری.
سعدی.
و رجوع به بهشتی رو و بهشت سیما شود
لغت نامه دهخدا

بهشتی وش

بهشتی وش
بهشتی وار. بهشتی گونه. مانند بهشتیان:
دیده فرودوختم تا نه بدوزخ برد
باز نظر میکنم سخت بهشتی وشی.
سعدی
لغت نامه دهخدا

بهشتی سرا

بهشتی سرا
خانه ای چون بهشت:
نهانی در آن قصر زیبنده دید
بهشتی سرایی فریبنده دید.
نظامی
لغت نامه دهخدا