معنی العوبه - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با العوبه
العوبه
- العوبه
- بازی. (السامی فی الاسامی). بازیچه. (منتهی الارب) (آنندراج). بازی است از بازیها. (مهذب الاسماء). لَعِب. (اقرب الموارد). ج، اَلاعیب. (مهذب الاسماء) (متن اللغه).
لغت نامه دهخدا
التوبه
- التوبه
- توبه کردن. بازگشتن از گناه، آب چکیدن از اطراف درخت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
اکذوبه
- اکذوبه
- دروغ دروغگفت ژاژه دروغ سخن دروغ سخن بی پایه، جمع اکاذیب
فرهنگ لغت هوشیار