معنی یک سو نهادن - فرهنگ فارسی عمید
معنی یک سو نهادن
- یک سو نهادن
- کنار گذاشتن، برای مثال جدایی گمان برده بودم ولیکن / نه چندان که یک سو نهی آشنایی (فرخی - ۳۹۴)
تصویر یک سو نهادن
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با یک سو نهادن
یکسو نهادن
- یکسو نهادن
- فراموش کردن: از سر رکاکت رای حق جوار مبارک از یکسو نهد، به سویی نهادن چیز را
فرهنگ لغت هوشیار