جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با لازم شمردن

لازم شمردن

لازم شمردن
بایا شمردن واجب دانستن: اسعاف ملتمس او لازم شمردم
لازم شمردن
فرهنگ لغت هوشیار

گام شمردن

گام شمردن
قدم برداشتن، گام زدن، از روی حساب و به احتیاط قدم برداشتن
گام شمردن
فرهنگ فارسی عمید

لازم کردن

لازم کردن
لازم بودن واجب بودن، یا لازم نکرده. لازم نیست
لازم کردن
فرهنگ لغت هوشیار

لازم آمدن

لازم آمدن
در بایستن وجه در می باید در پادشاهی که آن را ندارم واجب بودن ضرور بودن: لازم آید که فاصله ها از ارکان نباشد
فرهنگ لغت هوشیار

لازم آمدن

لازم آمدن
واجب کردن. رجوع به کلمه لازم شود:
در این مقالت تشبیه لازم آید، پس
خدایراجز از این و جز از چنین پندار.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا