معنی گواه خواستن - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با گواه خواستن
گواه خواستن
گواه خواستن
استشهاد. شاهد طلبیدن. و رجوع به گواه خواهی شود
لغت نامه دهخدا
گواهی خواستن
گواهی خواستن
استشهاد. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). شهادت خواستن. دلیل خواستن: وز درخت اندر گواهی خواهد اوی تو بدانگاه از درخت اندر بگوی. رودکی
لغت نامه دهخدا
بوسه خواستن
بوسه خواستن
تقاضای بوسه کردن. بوسه طلبیدن: چو بوسه خواهم از شرم بوسه خواهی من چو شکّر از نی از او خون برون دمد درحال. سوزنی. زاهدان را آشکارا می بده شاهدان را بوسه پنهانی بخواه. خاقانی
لغت نامه دهخدا
وام خواستن
وام خواستن
وام، قرض کردن: (تومرا رنگ و بوی وام مده گر ز تو رنگ و بوی خواهم وام) (فرخی عبد. . 229)
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.