درشتی و زبونی. (برهان) (ناظم الاطباء) ، بدی و نازیبایی. (برهان). و یا مرخم گستاخی. (آنندراج). زشتی: ترا جائی است بس عالی و نورانی چو بیرون رفتی از جایی بدین گستی. ناصرخسرو (دیوان چ تهران ص 473)
منسوب به دست مربوط به دست، ظرفی که بدست توان برداشت و استعمال کرد، دستینه دست برنجن. یا دستی و پشت دستی در جایی که مخاطب را در صفتی و منقبتی ممتاز یابند و مراد آنست که در پیش تو پشت دست بر زمین گذاشته ایم (بدین وسیله غایت عجز خود را نمایند)