جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با عاقر

عاقر

عاقر
ریگزاری است در منازل جریرالشاعر، و بعضی گویند عاقر ریگ های بزرگ را گویند. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

عاقر

عاقر
نحرکننده شتر و کسی که دست و پای شتر با شمشیر زند. (ناظم الاطباء) ، زن که آبستن نشود. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). زن که نمیزاید: و کانت امرأتی عاقراً. (قرآن 5/19). ج، عُقّر و عَواقر، مرد که او را فرزند نشود، قاتل: و صمم اًذا أیقنت َ أنک عاقره، أی قاتله. (اقرب الموارد) ، ریگ که هیچ نرویاند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، ریگ توده. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) ، زن بی نظیر و عدیل. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا

باقر

باقر
شکافنده، لقب امام پنجم شیعیان، نام یکی از رهبران دوره انقلاب مشروطیت ایرآنکه به سالار ملی ملقب گردید
باقر
فرهنگ نامهای ایرانی