جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ضرر زدن

شرر زدن

شرر زدن
برافروختن. شعله ور ساختن. جرقه زدن بر چیزی و درافروختن آن:
کجاست ناقه و کو صالح و کجا شد هود
که زآتش اجل اندر امل زدند شرر.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا

ضرب زدن

ضرب زدن
به بسیاری کار یا رفتار داشتن ستور یا کسی را
لغت نامه دهخدا

بسر زدن

بسر زدن
با دست روی سر زدن در موقع پریشانی و بدبختی، باخر رسانیدن چیزی را، موافقت کردن با چیزی، فکری و خیالی غفله در سر کسی آمدن: (فلانی بسرش زد که آن کار را بکند)، دیوانه شدن: بسرش زده
فرهنگ لغت هوشیار