جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با سفلیه

سفلیه

سفلیه
کواکب سفلیه، زهره و عطارد و قمر. (یادداشت مؤلف). رجوع به سفلیین شود
لغت نامه دهخدا

سفلیس

سفلیس
مرضی عفونی و مقاربتی و ساری که به ارث بطور مادرزادی به افراد منتقل میشود
فرهنگ لغت هوشیار

سفلیس

سفلیس
سیفلیس، بیماری واگیردار، موروثی و مقاربتی که به وسیلۀ زخم های روی آلت تناسلی مشخص می شود و دردهای مفصلی، اختلال های عصبی و ریوی، فلج، کری و کوری از عوارض آن می باشد، سیفیلیس، کوفت
سفلیس
فرهنگ فارسی عمید

تفلیه

تفلیه
شپش جستن در سر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

سالیه

سالیه
نام فرقه ای از فرق میان عیسی و محمد صلوات الله علیهما. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

طفلیه

طفلیه
مشتق از طفل بمعنی خاک رس مخصوص. رجوع به طفل و دزی ج 2 ص 49 شود
لغت نامه دهخدا

سحلیه

سحلیه
در مفردات ابن بیطار این کلمه را مرادف سالامندرا و عضایه و سام ابرص آورده است. (از مفردات ابن بیطار ذیل سالامندرا). رجوع به سالامندرا و سام ابرص و عضایه شود
لغت نامه دهخدا