جدول جو
جدول جو

معنی سرند کردن

سرند کردن
بیختن خاک و شن یا چیز دیگر با سرند، غربال کردن، چیزی را در غربال یا موبیز ریختن و تکان دادن که نرمۀ آن بیرون بیاید و نخاله اش باقی بماند، بیختن، بیزیدن، ویزیدن، بیز، پالاییدن، پرویختن
تصویری از سرند کردن
تصویر سرند کردن
فرهنگ فارسی عمید