جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با سبززاغ

سبزباغ

سبزباغ
تن و بدن انسان، آسمان، برای مِثال بدان راست ناید کزاین سبزباغ / گلی چند را سر درآری به داغ (نظامی۶ - ۱۱۰۱)
بِهِشت، جایی که نیکوکاران پس از مردن همیشه در آنجا خواهند بود، دارُالقَرار، گُشتا، خُلد، سَرایِ جاوید، اِرَم، خُلدِستان، دارِ قَرار، دارُالسُّرُور، مینو، رِضوان، دارُالخُلد، نَعیم، فِردُوس، باغِ بِهِشت، عِلّیین، فِردُوسِ اَعلا، دارُالنَّعِیم، جَنَّت، باغِ خُلد، قُدس، دارُالسَّلام، باغِ اِرَم، اَعلا عِلّیین
سبزباغ
فرهنگ فارسی عمید

سبزباغ

سبزباغ
تن صحیح. (آنندراج). کنایه از تن و بدن آدمی، کنایه از آسمان. (برهان) ، بهشت. (برهان) (رشیدی) :
بدین راست ناید کزین سبز باغ
گلی چند را سر در آری بداغ.
نظامی.
، قوه جوانی. (آنندراج) (انجمن آرا)
لغت نامه دهخدا

سبز زاغ

سبز زاغ
کنایه از آسمان، کنایه از دنیا. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

سبزطاق

سبزطاق
کنایه از آسمان، فضای بی پایان و نیلگون که بالای سر ما دیده می شود، رنگ آبی آن رنگ هوایی است که کرۀ زمین را احاطه کرده است
سبزطاق
فرهنگ فارسی عمید