جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با خارانما

خارانما

خارانما
مانند خارا. فرهنگستان این لغت را مقابل لغت فرانسوی گرانی توئید قرار داده است
لغت نامه دهخدا

خارانداز

خارانداز
خارپشت، خارپشت بزرگ تیرانداز که خارهای بلند ابلق دارد و آن ها را مانند تیر می اندازد، جوجه تیغی، تَشی، سیخول، زُکاسه، سُکاسه، رُکاشه، اُسگُر، اُسغُر، سَنگُر، سُگُر، پَهمَزَک، پیهَن، بیهَن، روباه تُرکی، کاسجوک، جَبروز، قُنفُذ
خارانداز
فرهنگ فارسی عمید

خاراندن

خاراندن
خارانیدن، با سرِ ناخن روی پوست بدن (خود یا دیگری) را برای برطرف کردن خارش کشیدن
خاراندن
فرهنگ فارسی معین

خاراندن

خاراندن
کشیدن سر ناخن یا وسیله ای زبر بر روی پوست بدن برای رفع خارش آن
خاراندن
فرهنگ فارسی عمید

بارانیا

بارانیا
نام ایالتی است در مجارستان که مابین دو نهر دراوه و دانوب واقع گشته است، طولش 88 و عرضش 66 هزارگز میباشد، و مرکزش قصبۀ فنف کیرْش (یعنی پنج کلیسا) میباشد، (از قاموس الاعلام ترکی ج 2)
لغت نامه دهخدا

خاراندن

خاراندن
با نوک ناخنها بسودن تن با کمی سختی آنگاه که در آن خارشی بطبع یا از گزیدن پشه و جز آن پدید آید، حک. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (تاج العروس). رجوع بخارانیدن و خاریدن شود
لغت نامه دهخدا