جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ناورد دادن

ناورد دادن

ناورد دادن
جولان دادن. جولان کردن:
بر زمین فراخ دِه ناورد
در هوای بلند کن پرواز.
مسعودسعد
لغت نامه دهخدا

ناورددادن

ناورددادن
جولان دادن: برزمین فراخ ده ناورد درهوای بلندکن پرواز. (مسعودسعدلغ)
فرهنگ لغت هوشیار

نورد دادن

نورد دادن
جولان دادن: در میدان مبارزت اسب را نورد می داد و این بیت ها می گفت. (ابوالفتوح چ سنگی ج 2 ص 172)
لغت نامه دهخدا

ناورد بردن

ناورد بردن
حمله کردن: بهرافسون که می بردیم ناورد بیک جنباندن لب دفع میکرد. (وحشی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار

ناورد کردن

ناورد کردن
گشتن. گردش کردن. جولان دادن:
گفتا مکن ای سلیم دل مرد
پیرامن این حدیث ناورد.
نظامی
لغت نامه دهخدا

ناورد بردن

ناورد بردن
حمله کردن. حمله آوردن:
به هر افسون که می بردیم ناورد
به یک جنباندن لب دفع میکرد.
وحشی
لغت نامه دهخدا