مفحش مفحش زشت گوی. (مهذب الاسماء). فحش گوینده بر کسی. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) لغت نامه دهخدا
مفحم مفحم زبان بسته، دهان دوخته، خاموش گردانیده، کسی که زبانش را بسته باشند درمانده درسخن (در حجت آوردن و مجادله) : (و اگر زبان آوری و فصاحت نماید بسیار گوی نام کننده و گر بمامن خاموشی گریزد مفحم خوانند) (کلیله. مصحح مینوی. 175) فرهنگ لغت هوشیار