جدول جو
جدول جو

معنی لعلگر

لعلگر
سازندۀ لعل، برای مثال لعل فشان ساقی زرین کمر / گشته چو خورشید فلک لعلگر (امیرخسرو - لغتنامه - لعل گر)
تصویری از لعلگر
تصویر لعلگر
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با لعلگر

لعبگر

لعبگر
بازی گر، حقه باز مشعبد: باغ دیبا رخ پرند سلب لعبگر گشت و لعبهاش عجب. (فرخی. چا. د. 13)
فرهنگ لغت هوشیار

لعل گر

لعل گر
کنایه از ایجادکننده لعل. (آنندراج). سازندۀ لعل:
سنبل او سنبلۀ روزتاب
گوهر او لعل گر آفتاب.
نظامی.
لعل فشان ساقی زرین کمر
گشته چو خورشید فلک لعل گر.
میرخسرو (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

لعبگر

لعبگر
بازیگر:
باغ دیبارخ پرندسلب
لعبگر گشت و لعبهاش عجب.
فرخی.
فاخته راست به کردار یکی لعبگر است
درفکنده به گلو حلقۀ مشکین رسنا.
منوچهری
لغت نامه دهخدا