معنی لخشنده - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با لخشنده
بخشنده
- بخشنده
- آنکه چیزی بخشد داد و دهش کننده عطا کننده. داده عطا شده، معاف عفو شده، قسمت شده
فرهنگ لغت هوشیار
لخشیده
- لخشیده
- لغزیده، آنکه سُر خورده، آنکه لیز خورده، خطاکار، خلافکار
فرهنگ فارسی عمید